معنی یک دم
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
معنی یک دم را از این سایت دریافت کنید.
یک دم
معنی یک دم - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
یک دم
بستن تبلیغات
فارسی به انگلیسی
momentarily, immediate, immediately
مترادف ها
jiff (اسم) یک لحظه، یک دم jiffy (اسم) یک لحظه، یک دم
لغت نامه دهخدا
یک دم. [ ی َ / ی ِ دَ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) یک نفس :
این است که از برای یک دم
در چارسوی امید وبیمیم.
خاقانی.
|| یک لحظه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یک لمحه. ( ناظم الاطباء ). لحظه ای. ( یادداشت مؤلف ) :
که با من یک زمان چشم آشنا باش
مکن بیگانگی یک دم مرا باش.
نظامی.
بی ما تو به سر بری همه عمر
من بی تو گمان مبر که یک دم...
سعدی. - امثال :
یک دم نشد که بی سر خر زندگی کنیم . و رجوع به دم شود.
|| دایم. همیشه. پیوسته. بدون توقف. یک بند. بی وقفه. یک ریز: یک دم حرف می زد.
بستن تبلیغات
فرهنگ فارسی
۱- دایم همیشه پیوسته . ۲- یک لحظه یک آن دمی .
فرهنگ عمید
یک نفس، یک لحظه، یک آن، پشت سرهم، بدون درنگ.
فارسی به عربی
لحظة
پیشنهاد کاربران
ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
میرحسین سیاوشی خیابانی٢٢:٠٢ - ١٤٠٠/٠٣/٠٢
دمی ، لحظه ای ، یک لمحه
گزارش0 | 1
س٢٠:٠٢ - ١٤٠٠/١١/٠٩ معنی یک دم:یک لحظه
گزارش5 | 0
س٢٠:٠٧ - ١٤٠٠/١١/٠٩ یک دم:یک لحظه
گزارش9 | 0
مشاهده پیشنهاد های امروز
معنی یا پیشنهاد شما
+ افزودن عکس و لینک
معنی یک دم
معنی واژهٔ یک دم در فرهنگ فارسی عمید به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
یک دم /yekdam/
فرهنگ فارسی عمید
(قید) یکنفس؛ یکلحظه؛ یکآن؛ پشتسرهم؛ بدون درنگ.
جستوجوی یک دم در واژهنامههای دیگر
نگارش معنی دیگر برای یک دم
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟