مشورت با چه کسانی به سراب تشبیه شده است
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
مشورت با چه کسانی به سراب تشبیه شده است را از این سایت دریافت کنید.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و مرکز پژوهشی و تحقیقی پیرامون مسائل اسلامی و شیعی و پایگاه ترویج دین مبین اسلام و مذهب تشیع
خداشناسی نبوت شناسی امامت شناسی معاد شناسی انسان و جهان عقائد اسلامی احکام اسلامی اخلاق اسلامی سبک زندگی اديان شناسی فرق و مذاهب قرآن شناسی حديث شناسی اهل بيت پيامبر موضوعات متفرّقه مرتب سازی بر اساس
تقلید از مجتهد از منظر عقل؟
پرسش : تقلید از مجتهد از منظر عقل چه وضعیتی دارد؟ آیا می توان دلیلی عقلی برای تقلید از مجتهد اقامه کرد؟
پاسخ اجمالی:
هر مکلفی برای اینکه ذمّه اش از احکام الهی فارغ شود، باید ابتدا آن احکام را بشناسد. شناخت این احکام یا از راه «اجتهاد» مقدور است یا «احتیاط» و یا «تقلید». اجتهاد در دین نیازمند احاطه بر منابع دینی و مسلط بودن به علومی متنوع است که فراگیری همه آن برای همه مردم امکان پذیر نیست؛ زیرا موجب صرف زمان بسیار زیادی است و بدیهی است که در چنین وضعیتی توصیه عمومی به اجتهاد موجب معطل شدن سایر امور می شود. گام نهادن در راه احتیاط نیز مستلزم سختی ها و دانش هایی است که کم از سختی های اجتهاد ندارد. بنابراین در فراگیری احکام دین وظیفه عقلایی مردم عادی همچون سایر رشته های علمی رجوع به متخصّص است؛ این حکم عقل و سیره عقلاست.
نسخ آياتی از قرآن توسط آيات ديگر نشانه ای از بشری بودن آن!
پرسش : در قرآن آياتی حکم آيات قبلی را نسخ و حکم متفاوت و جدیدی را بیان می کند؛ آیا این تناقض نیست؟! اگر قرآن وحی الهی است، چرا هر روز احکام آن تغيير می کند؟!
پاسخ اجمالی:
نسخ طبق تعریف اصطلاحی عبارت است از رفع قانون سابق ـ که هنگام تشریع بر حسب ظاهر اقتضای دوام داشت ـ به وسیله قانون بعدی، به صورتی که اجتماع آن دو با هم ممکن نباشد. در نسخ رأی جدیدی ایجاد نمی شود چون این مطلب بر خدا محال است. زیرا مستلزم تغییر رأی در اثر خطا یا نقص است و این هر دو از ذات خداوند منتفی است. نسخ تنها به ما خبر می دهد که زمان اعتبار حکم قبلی به آخر رسیده است. یعنی رأی و نظری تغییر نکرده است، زیرا که از اول بنا به این تغییر بوده است. ذات مقدس خداوند بر اساس علم بی پایان خود، از تغییر مصالح و مفاسد احکامی که تشریع کرده و به تبع آن از تغییر احکام آن موضوعات مطلع است و فقط آگاهی خود را در قالب وضع قوانین جدید و نسخ قوانین گذشته، به اطلاع بشر نیز می رساند. در صورتی نسخ، اختلاف و تناقض محسوب می شود که به معنای ابطال حکم سابق با تمام خصوصیّات آن باشد. در صورتی که نسخ به معنای پایان یافتن «زمان حکم» و نه «ابطال» آن است.
قرآن منبع همه دانشها!
پرسش : با توجه به اینکه بسیاری از یافته ها و دانش های بشری در قرآن نیست، چگونه قرآن مدعی بیان تمام امور می باشد و می گوید: «هيچ تر و خشكى نيست، مگر آنكه در كتاب مبين آمده است» و نیز می گوید: «هيچ چيزى در كتاب الهى فروگذار نشده است»؟!
پاسخ اجمالی:
قرآن كتاب تربيت و هدايت است؛ در آیاتی از قرآن که می گویند همه چیز در آن بیان شده و چیزی فرو گذار نشده است، منظور از «همه چيز» تمام امورى است كه براى پيمودن راه تربيت و هدايت لازم است. قرآن دایرة المعارفی بزرگ و گردآمده از همه گزاره های جزئی و فرمول های علومی چون رياضى و جغرافيايى و شيمى و فيزيک و گياه شناسى و... نیست. منظور از همه چیز در اين گونه آيات، يك امر نسبى است؛ يعنى تمام امورى كه در هدف هدايت و تربيت انسان دخالت دارد، در اين كتاب آسمانى هست. البته قرآن دعوتی كلى به كسب همه علوم و دانش ها كرده و تمام دانش هاى ياد شده و غير آن در اين دعوت كلى جمع است و علاوه بر آن گاه گاهى به تناسب بحث هاى توحيدى و تربيتى و... پرده از روى قسمت هاى حساسى از علوم و دانش ها برداشته است و برخی از حقایق علمی به گونه ای اشاره وار در قرآن بیان شده اند.
سجده امام زمان(عج) هنگام تولد!
پرسش : آیا سجده امام زمان(عج) بلافاصله پس از ولادت حقیقت دارد؟ آیا این امر معقول است؟!
پاسخ اجمالی:
در منابع حدیثی و در نقل حوادث مربوط به میلاد امام زمان(عج) گفته شده که ایشان هنگام تولد سجده کردند و اذکاری را زمزمه نمودند. جریان یافتن اراده الهی به وقوع چنین اتفاقات معجزه آسایی نه تنها امری نامعقول نیست بلکه درباره شخصیت های مقدس دیگری همچون حضرت عیسی(ع) سابقه داشته است و قرآن کریم تصریح می کند که آن حضرت در گهواره سخن گفته اند. واقع شدن این امور، مسأله ای است که صرفا در قاعده اسباب و شرایط معمولی و نیروی انسانی عادی، ممکن است محال به نظر برسد در حالی که چون مستلزم هیچ محال عقلی ای نیست مانعی ندارد که با نیروی الهی حاصل گردد.
شأن نزول سوره کوثر و مصداق خیر کثیر؟
پرسش : آیا سوره کوثر در شأن حضرت فاطمه(س) نازل شده است؟ و آیا منظور از خیر کثیر تنها ایشان می باشد که به پیامبر عطا شده است؟
پاسخ اجمالی:
کوثر در لغت به معنای خیر کثیر است. در بیان شأن نزول این سوره، در منابع تاریخی و حدیثی از قول صحابه و ائمه(ع) گفته شده که کوثر نهری پربرکت در بهشت است. نیز مفسران برای «کوثر» معانی دیگری ذکر کرده اند که به نظر می آید همگی آنها ذکر مصادیقی برای مفهوم خیر کثیر است. با این همه، اگر به این نکته توجه کنیم که دو فرزند پسر پیامبر اکرم(ص) در زمان کودکی فوت شدند و نیز به آیه سوم این عطف توجه داشته باشیم که وصف «بریده نسل بودن» را به دشمنان پیامبر برمی گرداند، به نظر می رسد باید مصداق اصلی «خیر کثیر» را اولاد و نسل و ذریه فراوان ایشان بدانیم. خیر کثیری که سرمنشأ اولیه آن، تولد حضرت زهرا(س) در خانه وحی بود. ذریه پیامبر(ص)، به عنوان نگهبانان اصلی آیین آسمانی اسلام و شریعتش، ائمه معصوم دوازده گانه اهل بیت(ع) بودند و غیر از آنها نیز بزرگان فراوانی از نويسندگان و فقها و محدثان و مفسران والامقام تاریخ اسلام، از همین ذریه بودند. چنین تفسیری از معنای «خیر کثیر»، مورد توجه مفسرین شناخته شده ای از اهل سنت مانند فخر رازی و آلوسی نیز بوده است.
نسبت عصیان و ظلم به حضرت آدم(ع)!
پرسش : خداوند در آيات ۳۵ و ۳۶ سوره بقره، از حضرت آدم(ع) و همسرش خواسته بود که «به شجره ممنوعه نزدیک نشوند» که در غیر این صورت از «ظالمین» می گردند. با این حال، آنها نافرمانی کردند. همچنین در آیه 121 سوره طه نیز آمده است که آدم بر پروردگار خویش عصیان کرد. آيا با اين وجود می توان حضرت آدم را معصوم دانست؟!
پاسخ اجمالی:
آیات 35 و 36 سوره بقره، عصمت آدم(ع) را نقض نمی کنند. در این باره تفاسیر و توضیحات متعددی وارد شده است. از میان این تفاسیر به نظر می رسد صحیح ترین شان همان است که گفته شود نافرمانی آدم(ع) نوعی ترک اولی بوده که ناقض عصمت ایشان نیست. درباره آیه 121 سوره طه نیز که در آن به «عصیان» آدم اشاره شده، می توان همین معنای «ترک اولی» را درباره آن محتمل دانست علاوه بر اینکه حتی از لحاظ لغت نیز، مخالف با امر مستحب نیز «عصیان» به شمار می آید و لزومی ندارد که هر گونه «عصیان» به معنای گناه باشد.
حقّ مشاور در رسالهی حقوق امام سجّاد علیه السلام – درسهایی از قرآن
https://gharaati.ir/archive/pdf/1401.10.01.pdf https://gharaati.ir/archive/sound/1401.10.01.mp3 https://www.aparat.com/embed/7Mph5?data[rnddiv]=99780651134&data[responsive]=yes
حقّ مشاور در رسالهی حقوق امام سجّاد علیه السلام
بوسیله درس هایی از قران در پنجشنبه, ۱ دی ۱۴۰۱ 1,462 0 نظر
موضوع: حقّ مشاور در رسالهی حقوق امام سجّاد علیه السلامتاريخ پخش: 24/09/1401عناوين: 1- مشورت، بهترین پشتیبان انسان در عرصه عمل2- معنای درست آزادی و استبداد3- مشورت، قبل از تصمیمگیری و اقدام4- تاریخ گذشتگان، بهترین مشاور انسان5- شناخت دوست و دشمن در عمل6- قدردانی از مشاور در گفتار و عمل7- حفظ حرمت مشاور، به دور از درستی و نادرستی رأیاعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقویچند ماه است بحثهای درسهایی از قرآن شب جمعهی تلویزیون، شبکهی یک، رسالهی حقوق امام زین العابدین را توضیح میدهیم، ایشان یک رسالهی حقوقی دارد، حدود پنجاه حق را نقل کرده، از حقّ انسان و حقّ مسلمان و حقّ کافر و حقّ زن و بچّه و همسایه و دوست و استاد و شاگرد و هر کدام یک حقّی دارند، یکی، دو جلسه است راجع به حقّ مشورت صحبت میکنیم، با کسی میخواهیم مشورت کنیم، حقّش چه هست؟ چه اصولی را باید مراعات کنیم؟
– در این زمینه ما اهمیت مشورت را داشتیم میگفتیم. امیرالمؤمنین میفرماید: «اضْرِبُوا بَعْضَ الرَّأْيِ بِبَعْضٍ يَتَوَلَّدُ مِنْهُ الصَّوَاب» (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 442)، مشورت کنید، یعنی او حرفش را بزند، او هم حرفش را بزند، همهی حرفها در مقابل هم قرار گیرد، آن وقت در اینها همدیگر را اصلاح میکند، یعنی آدم وقتی رأی افراد را گرفت، این رأیها به هم اصطکاک پیدا میکنند با هم مقایسه میشوند، حرف حق از داخلش درمیآید.
1- مشورت، بهترین پشتیبان انسان در عرصه عمل– «لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ» (الكافي، چاپ إسلامية، ج 8، ص 20)، بهترین پشتوانهی عملی است، بهترین پشتوانهی علمی مشورت است که بگوییم این نظر چند نفر است، «لَا مُظاهَرَةَ»: یعنی پشتوانهای نیست، «أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ». اگر میخواهید کارهایتان پشتوانهی علمی داشته باشد، با چند تا کارشناس متخصّص مشورت کنید.
– مشورت خرد جمعی است، انسان تنهایی که هست، یک عقل دارد، چند تا که شد، چند تا عقل دارد، حدیث داریم: «مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» (نهج البلاغه، حکمت 161)، کسی که با افراد مشورت کند، در عقل آنها شریک شده است، تکیه به عقل خود، خطرناک است.
– مشورت آدم را بیمه میکند. روایت داریم که: «مَا ضَلَّ مَنِ اسْتَشَار» (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 442)، کسی که مشورت کند، گمراه نمیشود.
2- معنای درست آزادی و استبداداوّل انقلاب چپیها در دبیرستانها میرفتند، سخنرانی میکردند. در یکی از استانها من شنیدم، گفتم ما هم پای سخنرانیاش برویم، ببینیم چه چیزی میگوید، جوابش را بدهیم، بر فرض اگر جوابش را بلد نبودیم، جوابش را یاد بگیریم. تا وارد شدیم، آن آقای سخنران چپی گفت: «باز آخوندها وارد شدند! این استبداد همین است! حکومت آخوندی همین است! نمیگذارند ما آزادانه حرف بزنیم!» بچّهها هم یک خورده تحریک شدند، گفتم: «بچّهها گوش بدهید، بنده طرفدار آزادیام، ولی معنای آزادی این است که ده دقیقه، یک ربع، کمتر و بیشتر ایشان حرفهایش را بزند، شما هم گوش بدهید، بعد من هم جواب ایشان را بدهم، شما هم گوش بدهید، بعد که دو تا ده دقیقه را شنیدید، هر کدام را انتخاب کردید، شما آزاد هستید، حرف او را بپسندید، یا حرف من را، معنای آزادی این است»، اینکه در را ببندیم، آخوند نیاید، یواشکی چراغها را خاموش کن، این که نشد که. تو اصلاً اگر باسواد بودی، چرا میروی در دبیرستان؟! خب این بچّه دبیرستانیها که بندگان خدا نو هستند، نوجواناند، نوجوان که نمیتواند جواب تو را بدهد، تو اگر مردی بیا پهلوی یک دانشمند حرف بزن.
یک خاطره یادم آمد، خوشمزه است، برایتان بگویم. میگویند یک زنی را به یک شوهر کوری دادند، هر شب این زن از زیبایی خودش میگفت، میگفت: «حیف تو چشم نداری! نمیدانی من چه شکلی دارم!» این مرد هم چشمهایش بسته بود و هر شب، یک شب، دو شب، یک هفته، دو هفته خسته شد، آخرش گفت: «خانم، من که چشم ندارم که ببینم، تو هر شب از زیباییها و خوشگلیهای خودت میگویی، من چشم ندارم ببینم، اما تو اگر اینقدر خوشگل بودی، چشمدارها برده بودنت! همین که تو را گذاشتند من بگیرمت، پیداست خوشگل نیستی!» تو اگر دانشمند بودی، یک جایی میگفتی که یک دانشمند مقابلت بنشیند، تو میروی سر کلاس بچّهها حرف میزنی؟! به هر حال مشورت کنید. نگو، با چند نفر مختلف هم مشورت کنید، چون اگر همه یک جور باشند، چهل نفر هم اگر همسلیقه باشند، باز یک رأی میشود، با رأیهای مختلف مشورت کنید.
– آدم اگر مشورت کند، حرف ناب گیرش میآید، ولی خودش ممکن است سلیقهی شخصی باشد. بنده خدا پهلوی مرجع تقلید رفت، گفت: «این خمس، سهم امام من است»، مرجع تقلید به او گفت: «خودت به فقرایی که شناخت داری، بده، اگر فقیری در فامیل، همسایهها سراغ داری، خودت بده.» گفت: «من هوس دارم، نفس دارم، ممکن است همسایهای که دوستش دارم، به او بدهم، همسایهای که دوستش ندارم، به او ندهم، این سیّد را خوشم میآید، خمسش بدهم، آن را که خوشم نیاید، خمسش ندهم، آن وقت خمس باید برای خدا باشد، نه به خاطر اینکه دوستش دارم، مرید من است، به من سلام میکند، ولی شما مرجع تقلید هشتاد، نود ساله هستی، شما دیگر نفس نداری، شما هر جا مصلحت است، خرج میکنی، ولی من ممکن است جوان هستم، به آن کسی بدهم که دوستش دارم، اگر خمس را به خاطر نفست دادی، باطل است، چون خمس عبادت است، عبادت باید برای خدا باشد.»
«رَأْيَ الْمُشِيرِ صِرْفٌ وَ رَأْيَ الْمُسْتَشِيرِ مَشُوبٌ بِالْهَوَى» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 276)، یعنی اگر با مردم مشورت کردی، رأی مردم ناب است، یعنی چیزی داخلش نرفته، اما اگر رأی خودت بود، ممکن است نفست باشد، فامیلیات باشد.
3- مشورت، قبل از تصمیمگیری و اقدام– زمان طلایی مشورت کنید، مشورت هم باید قبل از تصمیم گرفت، اگر تصمیمت گرفتی، آخر گاهی وقتها یک کسی دختر را میبیند، پسر را میبیند، گفتوگوهایش را میکند، حرفهایشان را با هم میزنند، بعد میآید میگوید: «خب به نظر شما چه کنیم؟» خب قبلاً این حرف را بزنید، نروید با دختر مردم، پسر مردم گفتوگو کنید و فامیلها بفهمند، رفیقها بفهمند، بعد بگویی او را نمیخواهم! این ضربه زدن به حیثیت افراد است، مشورت قبل از تصمیم است. بعضی از جوانها، دختر و پسر همدیگر را دیدند، حرفهایشان را هم زدند، بعد جهت اطّلاع به پدر و مادر میگویند مادر مطّلع باش که ما یک همچین نامزدی داریم، من فلانی را دیدم و با او صحبت کردم. مشورت قبل از دست به کار شدن و تصمیم گرفتن است.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟