متن مجری عید نوروز
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
متن مجری عید نوروز را از این سایت دریافت کنید.
متن مجری نوروز از فریبا علومی یزدی
اکنون که بهار در شادکامی و دلارامی در زیبایی و دلارایی ، سمن فشان و دامن کشان از راه می رسد، نوروز به کامتان خوش و سال نو بر شما مبارک دم به دم زندگیت عید باد/ عمر تو با برکت و جاوید باد
متن مجری نوروز از فریبا علومی یزدی
مدیر سایت 02 آذر 769
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
اکنون که بهار در شادکامی و دلارامی در زیبایی و دلارایی ، سمن فشان و دامن کشان از راه می رسد، نوروز به کامتان خوش و سال نو بر شما مبارک
دم به دم زندگیت عید باد/ عمر تو با برکت و جاوید باد
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
روزگارت بر مراد/ روزهایت شاد شاد/ آسمانت بی غبار/ سهم چشمانت بهار/ قلبت از هر غصه دور/ بزم عشقت پر سرور/ بخت و تقدیرت قشنگ/ عمر شیرینت بلند/ سرنوشتت تابناک/ جسم و روحت پاک پاک و نوروزت ناب ناب. نوروز زیبای 1391 بر تو ای زیبا روی زیبا سیرت و صفت مبارک.
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
بهار طبیعت از راه می رسدو صحنه ی جهان، آیینه ی تمام نمای قدرت خداوندی می گردد. فرا رسیدن فصل شادی بخش و نشاط آور بهاران و حیات دوباره ی زمین که نشانه ای از قدرت و رحمت الهی و دلیل آشکار بر معاد و حیات دوباره ی آدمیان است را به محضر ارزشمندتان تبریک و تهنیت عرض می نماید.
عید سعید نوروز باستانی بر شما مبارک باد.
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
برای عید نوروز:
به نام خداوندی که دگرگون کننده ی قلب هاست و با سلام به امتی که نوروزشان را عید می گیرند و عیدشان را در رضای خداوند می دانند.
بهار مثل جان در کالبد شهر جاری است. بوی شقایق و سنبل و زنبق، مشام آدمی را که هنوز از عاطفه ها فاصله نگرفته پر کرده و به زودی زمستان پیر و فرتوت، رخت از زمین بر می بندد و تا سال دیگر از ما دور می شود.
بهار، یکی از فصل های پر طراوت سال است. فصلی که در آن زمین، نفس تازه می کند و به میمنت حضورش فرشی از گل و گیاه می نشاند.
در بهار همه چیز رنگ تازگی می گیرد. آسمان هم آبی آبی می شود تا خورشید فروتنانه بتابد و تن خسته ی گیاه و درخت را که از یک خواب برخاسته و خموده است ، گرم کند.
راستی ما برای بهار چه کرده ایم؟ ما برای تازگی چه تدبیری اندیشیده ایم؟ آیا زمستان از تن ما هم رخت بر بسته و بهار در جانمان نشسته است؟ چه قدر از کدورت ها را فراموش کرده اید؟ آیا فرصت کرده اید خانه تکانی دلتان را سر فرصت انجام بدهید؟ برای روزهای عیدتان چه قدر لبخند کنار گذاشته اید؟ بیایید مثل بهار با سخاوت باشید. مثل خورشید نورافشانی کنید، مثل بوی مطبوع گل به جان ها بنشینید تا آسمان زندگیتان آبی آفتابی شود.
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
شگفتی های آفرینش
در زمین نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وی فراخ گسترانیده و از زیر سنگ های سخت ، آب های لطیف روان کرده تا بر روی زمین می رود و به تدریج بیرون می آید: و در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
اگر در خانه ای شوی که به نقش و گچ کنده کرده باشند، روزگاری دراز صفت آن گویی و تعجب کنی و همیشه در خانه ی خدایی هیچ تعجب نکنی؟ و این عالم اجسام خانه ی خداست و فرش وی زمین است و چراغ وی ماه است و شعله ی وی آفتاب و تو از عجایب این غافل که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی گنجد.
و مثل تو چون مورچه ای است که در قصر ملکی سوراخی دارد، جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمی بیند و از جمال صورت قصر و بسیاری غلامان و سریر ملک وی، هیچ خبر ندارد. اگر خواهی به درجه ی مورچه قناعت کنی، می باش و اگر نه راهت داده اند تا در بستان علم و معرفت تماشا کنی و بیرون آیی. چشم باز کن تا عجایب بینی که مدهوش و متحیر شوی.
گزیده ای از کیمیای سعادت، تالیف امام محمد غزالی، دانشمند قرن پنجم هجری.
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
طرب ای دل که نو بهار آمد/ از صبا بوی زلف یار آمد " فخرالدین عراقی"
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
آمدن عید یادآور جشن و شادمانی ها ست. غبار غم از دل زدودن و شور و شعف و شادی را به خانه ی دل و جان دعوت کردن و کام را شیرین نمودن است. موسم عید برای عوام و خواص موعد ترانه و گلگشت به باغ و راغ و اوج التذاذ از بساط طبیعت و شادی و فرح درونی و برونی است که در صحن خیال به نیکی باقی خواهد ماند.
امید است هر ساله گلستان عید بر وجود نازنینتان بهاران باشد.
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
عید نوروز جم آمد، صنما جام تو کو/ می من، مطرب من، نقل تو، بادام تو کو؟
نوبرش جامه بر اندام تو می بینم لیک/ بس لطیف است نمی بینمش، اندام تو کو؟
مهر من، کوشش من، جوشش من این همه نیست/ جور تو، مهر تو، الطاف تو، انعام تو کو؟
خوب دل می بری و زشت نگه می داری/ حسن آغاز ،بجا، خوبی انجام تو کو؟
آخر ای دورتر از دسترس چرخ بلند/ نردبانی که زند دست لب بام تو کو؟
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
نوبهار است و سراپرده به هامون خوب است/ عیش بی دغدغه در خانه ی مجنون خوب است
شادکامی به هنر نیست، بسا تجربه شد/ بخت عالی نسب و طالع میمون خوب است
گر خریدار هنر نیست کسی، گوی مباش/ دور از آن بی هنری باش که اکنون خوب است . " همافر عراقی "
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
گل آمد ساقیا معشوق گل رخسار می باید/ می بی غش به دست آمد، گل بی خار می باید
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
آمد بهار و دل به می و جام تازه شد/ مهرم به ساقیان گل اندام تازه شد
هر شاخ گل ز کج کلهی می دهد نشان/ یاران رفته را به جهان، نام ، تازه شد
گنجور مجریان و سخنوران / نوروز نامه / آیین و رسوم نوروز : کشکول نوروزی با مطالب زیبا نالیف فریبا علومی یزدی
متن مجری عید نوروز – آقای صحنه
متن مجری عید نوروز، مناسب اجرای برنامههای نوروزی در روزهای باقی مانده تا آغاز سال جدید یا روزهای آغازین سال نو به همراه فایل Pdf
متن مجری, ملی
متن مجری عید نوروز
تاریخ: ۱۸-۱۲-۱۳۹۹ نویسنده: مسعود پایمرد
از متن مجری عید نوروز، میتوانید به طور کامل یا به صورت گزیده در اجرای برنامهی خود استفاده کنید.
توجه داشته باشید که لازم است این متن را مناسب برنامهی خود ویرایش، شخصی سازی و اصلاح کنید و موارد لازم را به آن بیفزایید.
متن مجری عید نوروز
آغاز کلام
به نام نقشبند صفحهی خاک
عذار افروز مه رویان افلاک
خداوندی که در ذاتش علل نیست
جهان داری که در ملکش خلل نیست
قمر را روشنایی نامـــه داده
عطارد را دوات و خامه داده
یتیمی را حبیب خویش خوانده
ز ادنایش به «او ادنی» رسانــده
«خواجوی کرمانی، مثنوی گل و نوروز»سلامی به گرمی مهر و لطافت بهار، پیشکش محضر شما عزیزان و گرامی دوستان؛ مدعوین ارجمند برنامهی …………. .
اینجانب مسعود پایمرد، عرض خیرمقدم دارم محضر ارزشمند یکایک شما مهربانان و مهرآفرینان حاضر در برنامه. همچنین محضر ارزشمند ………… (در صورت داشتن مهمان ویژه ابتدا نام و سپس سمت در این قسمت ذکر شود)
اکنون که بهار دل آرا، با دامن رنگین و نوای آهنگین، همراه سمن و سنبل و سوسن از راه میرسد، شادباش بنده را پذیرا باشید. نوروز به کامتان خوش، و سال نو بر شما مبارک باد.
میان برنامه (شعر)
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
«سعدی»میان برنامه (شعر)
نوروز بمانید که ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
آن صبح نخستین بهاری که به شادی
میآورد از چلچله پیغام شمایید
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما عشق شما بام شمایید
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه بهرام و گل اندام شمایید
ایام به دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایام شمایید
شاعر: «پیرایه یغمایی»میان برنامه (متن ادبی)
بهار میآید. با جامهی سپیدی از شکوفه بر تن، با تاجی از سنبل بر سر و با دستهای سوسن در بر.
بهار میآید و مشام جانها را به بوی خوش گلهای رنگینش مینوازد. بهار میآید، با همان شکوه دیرین، همان شور شیرین، و همان وجود مهرآفرین.
آغاز بهار، نوید شروعی دوباره است. صفیر تولدی نو، دوباره زاده شدن و بار دیگر زیستن.
ندای پالودن جانهای آلوده است و نو کردن وجود فرسوده، زیر بارانی سرشار از عشق و سراسر شکوه.
پس در این روزِ نو، که بار دیگر طبیعت بیجان را، حیاتی تازه بخشیده و رخوت زمستان را به فضای پرمهر نوای مستان مبدل کرده است، همراه با جهان هستی، رخت کهنه از تن بر کن و تو نیز بهاری شو. که به قول حافظ شیرین سخن:
«سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی»
میان برنامه (متن ادبی)
سپیده دمید و بهاران آمد. پیرزن سفید موی زمستان رفت و دختر شاد و سبزگیسوی بهار قدم به طبیعت گذاشت. از آسمان خوشی میبارد. سوسن و نسرین عطر سرزندگی بهارانه را هدیه میکنند. بلبل و قمری نغمه زیبا سرمیدهند و ترانه بهاری میخوانند. دشت و دمن لباس سبز با گلهای ریز بهاری پوشیده است.
باد صبا میچرخد و خبر را به گوش همه میرساند: بهار آمد! من نیز به یمن بهاران همراه و همنوا با کائنات بهترین تبریکاتم را تقدیم شما میدارم.
چه زیباست جمال شما دوستان را در بوستان بهار دیدن و زیباترین شادباش را به سویتان روانه کردن…
میان برنامه (شعر)
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دْی که گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دْی مگو که امروز خوش است
«خیام»میان برنامه (شعر)
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گُل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
«فروغی بسطامی»میان برنامه (شعر)
بهار به راستی جلوهای از وجود خداوند باری تعالی است. نمای کوچکی از قدرت بی حد خالق حی و توانا.
بهار فصلی است که در آن، به هر سو نظر کنیم جلوهای از وجود ناپیدای آن خالق پیدا و پنهان را مییابیم.
مفهوم زیبایی که شهریار آن را چنین بیان میکند:
از همه سوی جهان جلوه او میبینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو میبینم
حسن ختام
سپاسگزارم که تا انتهای برنامه همراه ما بودید.
روزگارت بر مراد، روزهایت شاد شاد، آسمانت بی غبار، سهم چشمانت بهار، قلبت از هر غصه دور، بزم عشقت پر سرور، بخت و تقدیرت قشنگ، عمر شیرینت بلند، سرنوشتت تابناک، جسم و روحت پاک پاک و نوروزت ناب ناب باد.
در پناه یزدان پاک، پیروز و برقرار باشید.
دانلود فایل Pdf
دریافت مستقیم
مطالب پیشنهادی:
متن مجری دهه فجر | نمونه ۱
متن مجری یادواره شهدا
متن مجری رحلت امام خمینی
مسعود پایمرد
من بیشتر از 12 ساله که مشغول اجرای صحنهام و امروز اینجام که به تو کمک کنم. وقتش رسیده آقای صحنه باشی!
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟