فرقه های ایران
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
فرقه های ایران را از این سایت دریافت کنید.
فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام
فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام فهرستی است از فرقهها و مذاهب اسلامی که از لحاظ اعتقادی (علم کلام) با هم اختلاف داشتند و همین امر سبب شدهاست تا مسلمانان، هر کدام به پیروی از فرقهای بهخصوص بپردازند. فرقههای اسلامی که بنابر روایاتی از پیامبر اسلام، تعداشان به ۷۳ فرقه میرسد، در منابع به دو دسته فرقههای کلامی و فرقههای فقهی تقسیم شدهاند. هر کدام از فرقههای اصلی که در این فهرست به مذهب شناخته میشوند، دارای زیر شاخههای منشعب شده از خود میباشند که از جهت اختلاف در اعتقادات، در دستههای جداگانه قرار گرفتهاند.فرقه و مذهب[ویرایش]
تفاوت فرقه و مذهب[ویرایش]
فرقه در لغت به معنای دسته و طایفه است و در اصطلاح، به گروه و افرادی که به جهت اختلافات اعتقادی از یک دین جدا میشود؛ اطلاق میشود. در فرهنگ علوم سیاسی نیز به بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آئین دیگری گرویدهاست، فرقه گفته میشود. این تعریف شامل جنبشهای سیاسی نیز میشود. فرقهها دستهبندی مختلفی از جهت نوع فعالیت، چگونگی شکلگیری، هدف فرقه، زمان تشکیل، نگرش سیاسی یا مذهبی و… تقسیمبندی میشود.[۱] این واژه در آیه ۱۲۲ سوره توبه نیز بکار رفتهاست و در اصطلاح قرآنی آن، به معنای جمعیتی از افراد است که نسبت به طایفه تعداد بیشتری را داشتهاست.[۲]
علت پیدایش و تعداد مذاهب اسلامی[ویرایش]
معیار اسلامی بودن هر فرقه و مذهبی، پذیرش اسلام به عنوان دین است.[۳] شهرستانی در بیان اختلافهای امت اسلامی، مهمترین اختلاف میان امت اسلامی را در مسئله امامت و خلافت پس از پیامبر اسلام میداند.[۴]
تعداد فرقهها یا مذاهب اسلامی همواره مورد اختلاف منابع قرار گرفتهاست. با این حال بدوی معتقد است که این فرقه ها یا مذاهب منحصر به تعدادی محدود نیست و تلاش گروهی از نویسندگان در انحصار مذاهب اسلامی، ناتمام بودهاست. بدوی با نقدی بر روایت فرقه ناجیه در منابع اهل سنت، تلاش برخی از مورخان را که سعی در ذکر ۷۳ فرقه یا توجیه تعداد زیاد فرق اسلامی توسط آنان را اشتباه دانستهاست و گوشزد مینماید که تعداد فرقههای اسلامی پس از نگارش کتب مورخین و گذران عصر آنان، همچنان رو به افزایش بودهاست.[۵] بنابر آنچه منابع روایی شیعه و سنی نقل کردهاند، پس از پیامبر اسلام، ملت مسلمان به هفتاد و سه فرقه منشعب خواهند شد. در برخی از این روایات از نجات و بر حق بودن یکی از فرقههای هفتاد و سهگانهٔ اسلام یاد شدهاست که به آن روایت «فرقه ناجیه» گفته میشود. با توجه به اینکه تعداد فرقههای اسلامی، بدون احتساب مذاهب فرعی، از عدد مذکور در روایت کمتر، و با احتساب مذاهب فرعی از عدد هفتاد و سه بالاتر خواهند بود، نویسندگان ملل و نحل به توجیه روایت دست زدهاند.[۶] ضمن آنکه برخی منابع به نقد این روایت پرداخته و با ضعیف یا جعلی دانستن این روایت؛ تعداد کثیری از فرقههای موجود در کتب ملل و نحل را ساختگی، سیاسی یا با اغراض شخصی دانستهاند.[۷] از این رو، کتب ملل و نحل به فرقه سازی متهم شدهاند.[۸] از منابع اهل سنت، ، ، ، و این روایت را به نقل از ابوهریره، ابودردا، جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، انس بن مالک، عبدالله بن عمرو بن عاص، ابوامامه و واثله نقل کردهاند. در منابع شیعی نیز کلینی در ، روایت را به نقل از امام محمد باقر نقل کردهاست.[۹] در اعتبار یا عدم اعتبار این روایت از لحاظ سند، اختلافاتی گزارش شدهاست. در این بین، فخر رازی در ، ابن حزم اندلسی و ذهبی در کتب خویش این روایت را ضعیف و غیرقابل اعتماد دانستهاند. در کنار تضعیف روایت، گروهی دیگر سکوت رااختیار کردهاند؛ از جمله ابوالحسن اشعری -موسس فرقه اشاعره- را میتوان یاد کرد که در صحت یا عدم صحت این حدیث، سکوت اختیار کردهاست. گروه دیگری نیز به تأیید روایت همت گماشته اند و با ذکر مواردی همچون تواتر، تکرار و اسناد مختلف حدیث، اقدام به تصحیح و تأیید روایت کردهاند. افرادی چون مناوی در ، حاکم نیشابوری در ، شاطبی در و سفارینی در این روایت را تأیید کردهاند.[۱۰]
کتب ملل و نحل، از فرقههای بسیاری یاد کردهاند و در موارد بسیاری نیز تنها به ذکر نام فرقه اکتفا نمودهاند.[۱۱] در تدوین فهرست حاضر، از فرقههایی که تنها به ذکر نامشان اکتفا شده، در بخش توضیحات فرقه اصلی که از آن منشعب شدهاند اکتفا شدهاست.
فرقههای کلامی (اعتقادی)[ویرایش]
علم کلام که به اصول دین نیز شناخته میشود، علم نظر و استدلال است که در حوزه فروع دین نیز کاربرد دارد. بهطور کلی علمی که شخص با داشتن آن، توانایی بر اثبات عقائد دینی برای دیگران از طریق ادله و پاسخگویی به شبهات را داشته باشد؛ علم کلام گویند.[یادداشت ۱] در این تعریف، مقصود از علم، هرگونه باور و تصدیق است و مقصود از غیر، فرد مشخصی نمیباشد. مسائل این علم، اعم از عقائد دینی و آنچه باورهای دینی به آن وابسته هستند میباشد. هدف از این علم نیز ترقی از تقلید و رسیدن به یقین در اعتقادات است.[۱۲] فرقهها در اسلام، به جهت اختلافات فقهی یا اعتقادی و کلامی تشکیل میشوند.[۱۳] در فهرست حاضر، به فرقههای اسلامی در حوزه کلامی را به صورت فهرستوار اشاره شدهاست.
فهرست فرقههای کلامی اسلامی[ویرایش]
راهنمای فهرست: ( = فرقه سنی (۶۹) = فرقه شیعی (۱۰۵) = فرقه مشترک (۱) = فرقه مستقل (۲۷) = منقرض شده (۵۴) = منقرض نشده (۳۱) ن/م = نامشخص)، (ن/م = نامشخص)، (مـ = متوفی)، (تـ = تولد)
فهرست
نام (های) مذهب نام (های) فرقه موسس یا رهبر فرقه سال و محل تأسیس فرقه سال انقراض یا پراکندگی جمعیت علت نامگذاری باورها توضیحات / فرقههای منشعبشده منبع
شیعه (خاصه، رافضیه) اِمامِیّه
(شیعه، قطعیّه، شیعه دوازدهامامی، شیعه إثنیعشری، عدلیّه، تشیّع)
مذهب رسمی در ایران و مذهب غالبعراق و بحرین امامیه: اتخاذ از واژه امامت از اساس باورهای فرقه
رافضی (ـه): به جهت رهاکردن (به عربی: رَفَضَ) سه خلیفه اول اهل سنتعدلیه: به جهت باور به عدل الهیقطعیه: به جهت قطع و یقین به مرگ موسی کاظم (برخلاف واقفیه)امامت و وصایت علی بن ابیطالب و دوازده فرزند از فرزندان وی پس از محمد
عصمت امامان رجعت شفاعت توسل خمس و متعه مهدویت عدالت خدا
شاخههای منشعب:عقیراویه، کرجیه، یعفوریه، کاغذیه، انصار المهدی و مزرعیه
پنج عامل اصلی گرایش افراد به سمت فرقههای انحرافی
توسعه فرقهگرایی در جامعه ایران با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهمترین آسیبهایی است که فرهنگ اسلامی-ایرانی را تهدید میکند و غفلت از این مسئله میتواند نتایج جبرانناپذیری در پی داشته باشد.
دین و اندیشه علوم انسانی
۳۱ فروردین ۱۴۰۰، ۶:۰۹
هزارتوی «فرقه»-۱؛
پنج عامل اصلی گرایش افراد به سمت فرقههای انحرافی
توسعه فرقهگرایی در جامعه ایران با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهمترین آسیبهایی است که فرهنگ اسلامی-ایرانی را تهدید میکند و غفلت از این مسئله میتواند نتایج جبرانناپذیری در پی داشته باشد.
خبرگزاری مهر -گروه دین و آئین-مصطفی شاکری: امروزه توسعه دامنه ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانه ما، نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشهدار و همیشگی او به دین و معنویتخواهی بکاهد و اکنون چند دههای است که به اقتضای بازار گرم تقاضای معنویتجویی، طرح مباحث عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است و سبب ظهور فرقهها و عرفانهای کاذب و سکولار شده است. این در حالی است که در دنیای کنونی، هرروزه بر قدرت فرقهها یا کیشها افزوده میشود. در جامعه ما نیز، بهرغم محدودیتهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی در رابطه با فعالیت فرقهها، آنها بهطور خزنده و خاموش در لایههای پنهان جامعه در حال فعالیت هستند. بر این اساس میتوان ادعا کرد توسعه فرقهگرایی در جامعه ایران با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهمترین آسیبهایی است که فرهنگ اسلامی و ایرانی ما را تهدید میکند و غفلت از این مسئله میتواند نتایج جبرانناپذیری در پی داشته باشد. بیگمان اولین قدم برای علاج این آسیب، شناخت صحیح و واقعگرایانه از انواع فرقهها و مختصات هر کدام است. به همین خاطر در سلسله گفتوگوهای «هزارتوی فرقه» به بررسی کلیات فرقهگرایی و شیوه کار آنها و همچنین مختصات مهمترین فرقههای فعال در کشورمان خواهیم پرداخت.در نخستین گفتوگو حجتالاسلام علیرضا روزبهانی، مدیر گروه نقد فرق انحرافی مرکز تخصصی کلام و ادیان حوزه علمیه و مدیر مؤسسه مطالعات فرقهشناسی معراج به تبیین تقسیمبندی فرقهها، عوامل ظهور و بروز آنها، شیوه جذب افراد به آنها و مسائلی از این دست پرداخته است. متن گفتوگو از نظرتان میگذرد؛
* به عنوان سوال نخست، اگر بخواهید دسته بندی از فرقههای نوظهور ارائه دهید، از نظر شما این فرقهها به چند دسته تقسیم میشوند؟فرقهها را میتوان از مناظر مختلف و جهات مختلف ارزیابی کرد و آنها را به انواع مختلف تقسیم کرد. یکی از جهات، جهت اعتقادی است که فرقهها از این نظر به چند بخش تقسیم میشوند: فرقههایی که منتسب به یک دیانت هستند؛ مثل فرقه وهابیت که منتسب به مذهب اهل تسنن است یا فرقه بابیت در مرحله اولیه یا فرقه شیخیه که به مذهب تشیع و دین اسلام منتسب میشود. برخی فرقهها هم مستقل هستند و از آغاز کار یک راه مجزایی را برای خودشان انتخاب کردند؛ مثل فرقه بابیت که مستقل از اسلام عمل میکنند و احکام و عقایدش متفاوت است. حالا اینکه چقدر مبنا دارد بحث دیگری است ولی اینکه تلاش کرده متفاوت باشد او را در زمره فرقههایی قرار میدهد که مستقل از ادیان قبلی هستند.
از جهات سیاسی هم فرقهها به دستههای مختلف تقسیم میشوند. البته ذات همه فرقهها سیاسی است ولی برخی فرقهها به طور علنی رفتارها سیاسی از خودشان بروز میدهند ولی برخی فرقهها ترجیح میدهند در حاشیه باشند و در اجتماع حضور نداشته باشند و از سیاست هم کناره میگیرند؛ مثل فرقههای عزلتگرایی که در نقاط مختلف دنیا حضور دارند و گروههای مختلفی در این زمینه فعالند.
فرقهها از نظر اقتصادی هم قابل تقسیم بندی هستند. برخی فرقهها به صورت جدی و صریح در عرصههای اقتصادی ورود میکنند ولی برخی فرقهها سعی میکنند حداقل به صورت ظاهری نمای متفاوتی از خودشان بروز دهند.
با تمام این حرفهایی که زده شد واقعاً تقسیم بندی کردن فرقهها کار مشکلی است. به دلیل اینکه فرقهها بر اساس یک مبنا و معیار مشخصی عمل نمیکنند و بر اساس دیدگاههای رهبران خود که متأثر از شرایط زمانی و مکانی است عمل میکنند؛ لذا ممکن است در یک مقطع زمانی ادعایی داشته باشند و بگویند ما این رفتار را انجام میدهیم یا انجام نمیدهیم و در مقطعی دیگر کاملاً عکس آن عمل کنند؛ یعنی در یک بستر زمانی و مکانی کاری را انجام بدهند و در یک بستر زمانی و مکانی یک کار دیگر انجام دهند. لذا به رغم اینکه فرقهها قابل تقسیم بندی هستند اما این تقسیم بندیها نمیتواند چندان پایدار و دقیق باشد.
*به نظر شما تکثر فرقهها یک امری طبیعی و نتیجه اختلاف سلایق و اقتضائات جوامع بشری است یا یک امر برساخته است و افرادی مغرضانه این اقدام را انجام میدهند؟دقیقاً هر دو جاری است؛ یعنی برخی فرقهها به دلیل اختلاف سلیقهها شکل میگیرد. مثلاً بعد از مرگ شوقی افندی اختلاف نظری که بین ادیان امرالله و میسون ریمی اتفاق افتاد بهائیان را به دو دسته بهائیان بیتالعدلی و بهائیان ارتودوکس تقسیم کرد. این امر ناشی از اختلاف نظری بود که در تعیین ولی امر داشتند. در عین حال برساختگی و نقش آفرینی برخی جریانات در تکثر فرقهها هم امری کاملاً بدیهی است و اتفاق افتاده است. اگر دوران مشروطیت و دوران قبل از مشروطیت نگاه کنید دولت انگلیس در ایجاد خیلی از فرقههای صوفیه در ایران و تکثیر آنها برای تضعیف نهاد مرجعیت دینی اقدام میکند. این امر با حمایت از جریانات صوفیه و بهائیت و شیخیه و حمایت از جریان اسماعیلیه اتفاق افتاد. فرقه اسماعیلیه از دوران حسن صباح در یک کمای تاریخی طولانی مدت فرو رفته بود و هرچند پیروانی داشت اما خیلی هیجان و خلجانی در اجتماع نداشت اما در دوران قاجاریه یکباره این جریان پا گرفت و بعد علیه دولت مرکزی قیام میکنند و مورد حمایت صریح دولت انگلستان قرار میگیرند تا جایی که پیشوای آنها یعنی آقا خان از سوی دولت انگلستان لقب پرنس میگیرد. این نشان دهنده این است که نقش آفرینی دولتهای مختلف و جریانات مختلف در تکثر فرقهها یک امر کاملاً بدیهی است و اتفاق افتاده است.
*معمولاً یک تقسیمبندی که انجام میشود این است که گفته میشود برخی فرقهها انحرافی هستند ولی در خصوص برخی دیگر این عنوان به کار نمیرود. به نظر شما ملاک تمایز بین فرقههای انحرافی و غیر انحرافی چیست؛ یعنی چطور میشود یک فرقه را انحرافی قلمداد میکنیم؟اولاً ما در تعریف کلمه فرقه باید دقت داشته باشیم که کلمه فرقه چه معنایی دارد. اگر فرقه را به معنای مذهب بگیریم و بگوییم فرقه نوعی برداشت از متون و منابع دینی است، بله برخی فرقهها میتوانند انحرافی باشند ولی برخی فرقهها غیر انحرافی باشند اما اگر ما فرقه را در یک نگاه دیگری بررسی کنیم که نگاه جامعه شناختی باشد، یعنی فرقه را به عنوان جریانی با سه مؤلفه ساختار، سرکرده و تشکیلات در نظر بگیریم جمیع فرقهها انحرافی هستند یعنی ما فرقه غیر انحرافی نداریم چون این فرقهها بر اساس شست و شوی مغزها و انحراف ذهن مردم شکل میگیرند. وقتی یک فرقه در یک جامعه شکل میگیرد کار خودش را با فریب پیش میبرد. فرد پیرو و وابسته به یک جریان فرقهای فریب آن فرقه را خورده است لذا این امر نمیتواند در یک مسیر صحیح اتفاق بیفتد و قطعاً در یک مسیر انحرافی رخ میدهد.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟