این سایت سعی دارد سایت های برتر سراسر ایران را معرفی کند ما با نمایش دادن پیش نمایشی از سایت، کاربران را به دیدن کامل مطالب سایت های معرفی شده دعوت میکنیم فلذا هیچ لینک، عکس، و متنی از سایت های معرفی شده کپی نمیشود.

    شعر رودکی در مورد آموزگار

    مهدی

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    شعر رودکی در مورد آموزگار را از این سایت دریافت کنید.

    اشعار رودکی

    زیباترین اشعار دیوان قصاید رودکی در مورد عشق و زندگی، شعر و رباعی های کوتاه و معروف از شاعر ایرانی رودکی سمرقندی، تک و دوبیتی های عاشقانه رودکی با معنی و تفسیر

    گلچین زیباترین اشعار عاشقانه رودکی

    گلچین زیباترین اشعار عاشقانه رودکی گزیده بهترین شعرهای رودکی

    گلچینی از زیباترین اشعار، رباعی ها، قصاید و مثنویات شاعر بزرگ پارسی گو، ابو عبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی درباره عشق و عاشقی، فراق یار، دوستی و محبت، زندگی و خدا

    اشعار رودکی

    شعر کوتاه عاشقانه و معروف رودکیبوی جوی مولیان آید همی

    یاد یار مهربان آید همی

    ریگ آموی و درشتی راه او

    زیر پایم پرنیان آید همی

    آب جیحون از نشاط روی دوست

    خنگ ما را تا میان آید همی

    ای بخارا شاد باش و دیر زی

    میر زی تو شادمان آید همی

    میر ماه است و بخارا آسمان

    ماه سوی آسمان آید همی

    میر سرو است و بخارا بوستان

    سرو سوی بوستان آید همی

    آفرین و مدح سود آید همی

    گر به گنج اندر زیان آید همی

    ******

    تک بیت رودکی درباره زندگی

    شعر رودکی درباره زندگی

    هر که نامخت از گذشت روزگار

    نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

    معنی : اگر کسی از بهترین معلم که همان گذر روزگار است چیزی یاد نگیرد، هر چقدر که معلمان نیز آموزش دهند، چیزی یاد نخواهد گرفت .

    ******

    رباعیات عاشقانه رودکی

    رباعیات عاشقانه رودکی

    بی روی تو خورشید جهان‌سوز مباد

    هم بی‌تو چراغ عالم افروز مباد

    با وصل تو کس چو من بد آموز مباد

    روزی که ترا نبینم آن روز مباد

    ******

    مثنوی کوتاه درباره دوستی

    هیچ شادی نیست اندر این جهان

    برتر از دیدار روی دوستان

    هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر

    از فراق دوستان پر هنر

    ******

    شعر رودکی درباره علم و دانش

    تا جهان بود از سر مردم فراز

    کس نبود از راز دانش بی‌نیاز

    مردمان بخرد اندر هر زمان

    راز دانش را به هر گونه زبان

    گرد کردند و گرامی داشتند

    تا به سنگ اندر همی بنگاشتند

    دانش اندر دل چراغ روشنست

    وز همه بد بر تن تو جوشنست

    ******

    بزرگان جهان چون بند گردن

    تو چون یاقوت سرخ اندر میانه

    ******

    دوبیتی کوتاه عاشقانه از رودکی

    گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا

    به بوسه نقش‌کنم برگ یاسمین ترا

    هر آن زمین که تو یک ره برو قدم بنهی

    هزار سجده برم خاک آن زمین ترا

    ******

    دیوان اشعار رودکی

    با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

    با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا

    باشد گه وصال ببینند روی دوست

    تو نیز در میانه ی ایشان ببینیا

    تا اندران میانه، که بینند روی او

    تو نیز در میانه ی ایشان نشینیا

    ******

    گزیده اشعار رودکی

    آن صحن چمن، که از دم دی

    گفتی: دم گرگ یا پلنگ است

    اکنون ز بهار مانوی طبع

    پرنقش و نگار همچو ژنگ است

    بر کشتی عمر تکیه کم کن

    کاین نیل نشیمن نهنگ است

    ******

    شعر رودکی در مورد خداوند

    کار همه راست، آن چنان که بباید

    حال شادیست، شاد باشی، شاید

    انده و اندیشه را دراز چه داری؟

    دولت خود همان کند که بباید

    رای وزیران ترا به کار نیابد

    هر چه صوابست بخت خود فرماید

    چرخ نیارد بدیل تو ز خلایق

    و آن که ترا زاد نیز چون تو نزاید

    ایزد هرگز دری نبندد بر تو

    تا صد دگر به بهتری نگشاید

    ******

    زمانه، پندی آزادوار داد مرا

    زمانه، چون نگری، سربه سر همه پندست

    به روز نیک کسان، گفت : تا تو غم نخوری

    بسا کسا که به روز تو آرزومندست

    زمانه گفت مرا : خشم خویش دار نگاه

    کرا زبان نه به بندست پای دربندست

    ******

    شاد زی با سیاه چشمان، شاد

    که جهان نیست جز فسانه و باد

    زآمده شادمان بباید بود

    وز گذشته نکرد باید یاد

    من و آن جعد موی غالیه بوی

    من و آن ماهروی حورنژاد

    نیک بخت آن کسی که داد و بخورد

    شوربخت آن که او نخورد و نداد

    باد و ابر است این جهان، افسوس!

    باده پیش آر، هر چه باداباد

    شاد بوده‌ست از این جهان هرگز

    هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد

    داد دیده‌ست از او به هیچ سبب

    هیچ فرزانه؟ تا تو بینی داد

    ******

    چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد

    تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد

    هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد

    سزد که شاد زید جاودان و غم نخورد

    ******

    بهترین رباعی های عاشقانه رودکی

    نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود

    حال من از اقبال تو فرخنده شود

    وز غیر تو هر جا سخن آید به میان

    خاطر به هزار غم پراگنده شود

    ******

    بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

    بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

    این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

    این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل

    ******

    یوسف رویی، کزو فغان کرد دلم

    چون دست زنان مصریان کرد دلم

    ز آغاز به بوسه مهربان کرد دلم

    امروز نشانه غمان کرد دلم

    ******

    هیچ گنجی نیست از فرهنگ به

    تا توانی رو هوا زی گنج نه

    ******

    صرصر هجر تو، ای سرو بلند

    ریشهٔ عمر من از بیخ بکند

    پس چرا بستهٔ اویم همه عمر؟

    اگر آن زلف دوتا نیست کمند

    به یکی جان نتوان کرد سؤال:

    کز لب لعل تو یک بوس به چند؟

    بفگند آتش اندر دل حسن

    آن چه هجران تو از سینه فگند

    ******

    کار بوسه چو آب خوردن شور

    بخوری بیش، تشنه‌ تر گردی

    ******

    زشت و نافرهخته و نابخردی

    آدمی رویی و در باطن بدی

    منبع مطلب : www.coca.ir

    گنجور » رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱

    لغتنامه ابجد قرآن 🔍 وزن

    ورود کاربر / نام‌نویسی

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه »

    بخش ۱

    هرکه نامخت ازگذشت روزگار

    نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

    اطلاعات

    با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

    وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)

    منبع اولیه: ویکی‌درج

    موارد هم آهنگ

    عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

    عشق بد مر عقل را آموزگار

    او برفت و این بماند از روزگار

    معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است

    پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی

    راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور

    حاشیه‌ها

    تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...

    مونس در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۸ نوشته:

    نامخت به معنای نیاموزد می باشد .

    کل بیت اشاره به این دارد که اگر کسی از بهترین معلم که همان گذر روزگار است چیزی یاد نگیرد ، هر چقدر که معلمان توانمند او را آموزش دهند ، چیزی یاد نخواهد گرفت .

    فرهاد در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۰ نوشته:

    با کمی‌ دید مثبت میشود گفت (البته با اجازهٔ جناب رودکی)

    :

    هر که او آموخت پند روزگار

    هم بیاموزد ز هر آموزگار

    بهرام مشهور در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۹ نوشته:

    درست آن چنین است :

    هرکه نامخت از گذشت روزگار

    هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

    حجت اللّه کاظمی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۳ نوشته:

    به نام خدا

    هر که ناموزد ز چرخ روزگار

    هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

    حسین در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنج شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۳ نوشته:

    درست‌ترین نقل همان است که خود استاد رودکی فرموده:

    هر مه نامخت از گذشت روزگار

    هم نیاموزد ز هیچ آموزگار

    حسین در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنج شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۵ نوشته:

    در مصرع اول روشن است که "مه" "که" است.

    علی کریمی در ‫۵ سال و ۲ ماه قبل، یک شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۳ نوشته:

    هرکه ناموخت از گذشت روزگار

    نیز ناموزد زهیچ آموزگار

    تا جهان بود از سر مردم فراز

    کس نبود از راز دانش بی نیاز

    مردمان بخرد اندر هر زمان

    راز دانش را به هر گونه زبان

    گرد کردند و گرامی داشتند

    تا به سنگ اندر همی بنگاشتند

    دانش اندر دل چراغ روشن است

    وز همه بد بر تن تو جوشن است

    رودکی

    Eeee در ‫۲ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۶ نوشته:

    سلام اگه میشه جواب بنده رو بدید آیا این بیت هر که ناموخت از گشت روزگار با بیت چو بفروختی از که خواهی خرید متاع جوانی به بازار نیست قرابت معنایی دارد یا نه؟

    nabavar در ‫۲ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۷ نوشته:

    گرامی Eeee

    این دو، دو مقوله ی جدا هستند در معنا

    هرکه نامخت از گذشت روزگار

    نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

    میگوید: گردش روزگار بهترین آموزگار است، که آموزگاران نیز شاگرد آن هستند.

    چو بفروختی از که خواهی خرید

    متاع جوانی به بازار نیست

    می گوید: قدر جوانی خود را بدان که چو از کف رفت، رفت باز نمی گردد

    زهره خضری قهه در ‫۲ سال و ۲ ماه قبل، دو شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۴ نوشته:

    سالها قبل حدیث زیبایی در این زمینه خواندم که مصدر و منبع آن را در خاطر ندارم :

    قال المعصوم علیه السلام :

    مَن لم یؤدبه الأبوان ، یؤدبه الملوان ، و من لم یؤدبه الملوان ، یؤدبه النیران...

    کسی که از والدین ادب نیاموزد ، روزگار ، ادبش می کند ، و هر که با روزگار ادب نیاموزد ، آتش تادیبش می نماید.

    گل زاده در ‫۲ سال قبل، شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۳۵ نوشته:

    با درود .

    ابتدا عرض کنم که رودگی گرانقدر آموزگار رابعد از روزگار آورده و در واقع بر اهمیت تجربه چه خودمان و چه تجریه دیگران تاکید دارد و روزگار دنیایی از دانش است که متاسفانه با ناآموختن بشر، همواره تلخ تکرارمی شود.

    چنین سخنی در کتاب قابوس نامه اثر کیکاوس به پسرش گیلان شاه می نویسد: و بدان ای پسر، آن که از روزگار درس نگیرد از هیچ آموزگار دانایی پند نگیرد.

    افسانه چراغی در ‫۱۰ ماه قبل، سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۴۰ نوشته:

    بسیار زیباست این معنا که اگر از جریانات روزگار درس نگیری، آن را برای تو تکرار می‌کند؛ آن قدر تکرار می‌کند تا نکته‌اش را بدانی و بفهمی آنگاه به مرتبه بالاتر بروی.

    برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.

    خانه بیت تصادفی فال حافظ نمایهٔ موسیقی حاشیه‌ها مشابه‌یابی تازه‌های گنجور کدهای گنجور گنجور رومیزی ساغر کتابخانهٔ گنجور گنجینهٔ گنجور محاسبه‌گر ابجد آوای گنجور معرفی آمار منابع چهره‌ها پرسش‌های متداول کمک تماس حریم خصوصی

    منبع مطلب : ganjoor.net

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    ناشناس 14 روز قبل
    0

    من میخوام جواب شعر رودکی رو بدونم

    زهرا 2 ماه قبل
    0

    شعر رودکی در مورد آموزگار

    مهدی 5 ماه قبل
    4

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    برای پاسخ کلیک کنید