دریا در حل جدول
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
دریا در حل جدول را از این سایت دریافت کنید.
دریا در جدول؛ معادل کلمه دریا در جدول چیست؟
کلمات معادل دریا در جدول شامل کلمات دو حرفی مانند یم، زم، طم و .. کلمات سه حرفی مانند بحر است. کلمات معادل دریا در جدول معمولا از زبانهای دیگر گرفته شده است.
Menu
ستاره » 💎 بازی و سرگرمی » 🔣 راهنمای حل جدول » دریا در جدول؛ معادل کلمه دریا در جدول چیست؟
دریا در جدول؛ معادل کلمه دریا در جدول چیست؟
کلمات معادل دریا در جدول شامل کلمات دو حرفی مانند یم، زم، طم و .. کلمات سه حرفی مانند بحر است. کلمات معادل دریا در جدول معمولا از زبانهای دیگر گرفته شده است.
آخرین به روز رسانی: آذر 24, 1400
کلمات معادل دریا در جدول
دریا در جدول دو حرفی:یم زم طم زو ژو
دریا در جدول سه حرفی:بحر
دریا در جدول چهار حرفی:داما
دریا در جدول پنج حرفی:راموز
معنی دریا در فرهنگهای زبان فارسی
فرهنگ معین: (دَ) [په.] (اِ.) آب زیادی که محوطه وسیعی را فرا گرفته باشد و به اقیانوس راه دارد، بحر.لغت نامه دهخدا: دریا. [دَرْ] (اِ) معروف است و به عربی بحر خوانند. (برهان) (از آنندراج). آب بسیار که محوطه ٔ وسیعی را فراگیرد و به اقیانوس راه دارد مجموع آبهای نمکی که جزء اعظم کره ٔ زمین را می پوشاند و هر وسعت بسیار از آبهای نمکی را دریا توان گفت.فرهنگ عمید: حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته، قابل کشتیرانی بوده، و به اقیانوس راه داشته باشد.فرهنگ فارسی هوشیار: آب بسیار که محوطه وسیعی را فرا گیرد و به اقیانوس راه دارد، بحرفرهنگ پهلوی: از نام های برگزیدهدریا در زبانهای دیگر
انگلیسی: Brine, Main, Seaآلمانی: (Meer (n), See (fترکی: denizایتالیایی: mareفرانسوی: la merاسپانیایی: marعربی: بحر، بحیره، فرس، فیضان، قناهاز دریا چه میدانید؟
آب بسیار که محوطه وسیعی را فرا گیرد و به اقیانوس راه دارد را دریا گویند؛ مجموع آبهای شور که جزء اعظم کره زمین را میپوشاند و تقریباً سه چهارم سطح زمین را در بر گرفته و در نیمکره جنوبی بیشتر از نیمکره شمالی زمین را فرا گرفته است.
عنوان دریا معمولاً برای دریاچههای شور هم که فاقد مجرای خروجی طبیعی اند نیز استفاده میشود، مانند دریای خزر که دریاچهای بزرگ است، و دریاچه گالیله که یک دریاچه کوچک با آب شیرین و مجرای خروجی طبیعی است.
دمای دریا عمدتاً بر میزان تابش خورشیدی جذب شده وابسته است. در استوا، جایی که نور خورشید بهطور مستقیم میتابد، دمای لایههای سطح میتواند تا ۳۰ درجه سانتیگراد افزایش یابد؛ در اطراف قطبها، دما در نقطه ذوب با یخ دریا در تعادل دمایی است. شوری آب دمای ذوب را کمتر از دمای ذوب آب شیرین کردهاست (معمولاً -۱٫۸). این اختلاف دما به گردش مداوم آب در دریا کمک میکند.
بزرگترین دریاهای جهان
دریای مدیترانه: بین قاره آسیا، اروپا و آفریقا قرار دارد و عمیقترین قسمت آن به ۴۳۳۰ متر میرسد.دریای کارائیب: شرق آمریکای مرکزی واقع شده و عمیقترین قسمت آن به ۷۶۸۰ متر میرسد.دریای جنوبی چین: جنوب شرقی چین است و عمیقترین قسمت آن به ۵۴۰۳ متر میرسد.دریای برینگ: شمال اقیانوس آرام، بین روسیه و آلاسکا است و عمیقترین قسمت آن به ۴۰۲۹ متر میرسد.دریای اختسک: شرق روسیه و شمال ژاپن واقع شده و عمیقترین قسمت آن به ۳۶۰۰ متر میرسد.دریای چین شرقی: شرق چین و جنوب ژاپن قرار دارد و عمیقترین قسمت آن به ۲۷۳۸ متر میرسد.دریای ژاپن: غرب ژاپن و شرق کره واقع است، عمیقترین قسمت آن به ۳۶۸۳ متر میرسد.دریای آندامان: جنوب شرقی شبه جزیره هند و چین است، عمیقترین قسمت آن به ۳۷۱۷ متر میرسد.دریای شمال: شرق انگلستان قرار دارد و عمیقترین قسمت آن به ۶۵۰ متر میرسد.دریای سرخ: بین شبه جزیره عربستان و قاره آفریقا است و عمیقترین قسمت آن به ۲۴۷۶ متر میرسد.دریای بالتیک: شمال لهستان و آلمان (اروپا) است و عمیقترین قسمت آن به ۴۱۴ متر میرسد.دریا در جدولهای متقاطع و غیر متقاطع معانی مختلفی دارد که در ابتدای متن به آنها اشاره شد. چنانچه با معانی دیگری از دریا در جداول مختلف روبرو شدید میتوانید در قسنت نظرات آن را با دیگر کاربران ستاره به اشتراک گذارید.
بیشتر بخوانید:تعبیر خواب دریا – دیدن دریا در خواب نشانه چیست؟
تعبیر و تفسیر پری دریایی در فال قهوه
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟نظر شما چیست؟
نظری ثبت نشده است مطالب مرتبط
خورشید در جدول؛ معادل کلمه خورشید در جدول چیست؟
بهشت در جدول؛ معادل کلمه بهشت در جدول چیست؟
رایگان در جدول؛ معادل کلمه رایگان در جدول چیست؟
جیوه در جدول؛ معادل کلمه جیوه در جدول چیست؟
گندم در جدول؛ معادل کلمه گندم در جدول چیست؟
نقره در جدول؛ معادل کلمه نقره در جدول چیست؟
پهلوان در جدول؛ معادل کلمه پهلوان در جدول چیست؟
ستاره در جدول؛ معادل کلمه ستاره در جدول چیست؟
همچنین بخوانید
معمای ریاضی میوه ها (سیب، موز و نارگیل)
کدام گزینه برای راه رفتن روی زغال مناسب تره؟
10 غذای عجیب و خلاقانه!
فرق ققنوس و سیمرغ؛ آیا این دو پرنده یکی هستند؟
تست هوش ناسا
پیشنهادات ستاره
مجله آنلاین فارسی زبانان
تبلیغات اینترنتی درباره ستاره تماس با ستاره دسته بندی مطالب شرایط و مقررات فرصت های همکاری
© کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شرکت تجارت الکترونیک ستاره است.
Facebook Twitter Pinterest Instagram Linkedin
دریا در حل جدول
دریا در حل جدول: بحر یم، بحر، زم راموز، ژو طم راموز راموز، ژو، طم ژو ، زو، داما، راموز، ژو
دریا در حل جدول
جدول آنلاین مسابقه جدول استخاره با قرآن تبدیل تاریخ
شرح در متن تصویری
تاریخ امروز دریا
دریا
بحر یم، بحر، زم راموز، ژو طم راموز راموز، ژو، طم ژو زو داما راموز ژو
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی دریا در سایت جدول یاب:
Telegram WhatsApp Twitter Facebook Skype اشتراک Gmail Copy Link SMS Email Balatarin WordPress
معنی این واژه در بانک های دیگر
دریا (فرهنگ معین): (دَ) [په.] (اِ.) آب زیادی که محوطه وسیعی را فرا گرفته باشد و به اقیانوس راه دارد، بحر.
دریا (نام های ایرانی): دخترانه، دریا، نام فرزند علاالدین عماد شاه، توده بسیار بزرگی از آب شور که بخش وسیعی از زمین را در بر گرفته و کوچکتر از اقیانوس است
دریا (تعبیر خواب): اگر کسی بیند که در دریا است، دلیل که به خدمت پادشاه شود، یا مطیع مردی عالم و فاضل شود. اگر بیند درمیان دریا متحیر فرومانده است، دلیل که کار او بر خطر است. اگر بیند که از دریا بیرون آید، دلیل است بی غم شود. اگر بیند که آب دریا بخورد و به غایت سرد است. اگر بیننده عالم است از علم بهره تمام یابد. اگر بیننده خواب از مردم پا
دریا (فارسی به انگلیسی): Brine, Main, Sea
دریا (لغت نامه دهخدا): دریا. [دَرْ] (اِ) معروف است و به عربی بحر خوانند. (برهان) (از آنندراج). آب بسیار که محوطه ٔ وسیعی را فراگیرد و به اقیانوس راه دارد مجموع آبهای نمکی که جزء اعظم کره ٔ زمین را می پوشاند و هر وسعت بسیار از آبهای نمکی را دریا توان گفت و نوعاً دریا تقریباً سه ربع از سطح زمین را می پوشاند ودر نیمکره ٔ جنوبی بیشتر زمین را فرا
دریا (فارسی به عربی): بحر، بحیره، فرس، فیضان، قناه
دریا (فرهنگ عمید): حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته، قابل کشتیرانی بوده، و به اقیانوس راه داشته باشد، بحر: دریای عمان، دریای مدیترانه،
* دریای اخضر: [قدیمی، مجاز] آسمان،
دریا (فارسی به ترکی): deniz
دریا (مترادف و متضاد زبان فارسی): اقیانوس، بحر، یم، رود،
(متضاد) بر، خشکی
دریا (واژه پیشنهادی): اقیانوس جهانی
دریا (فرهنگ فارسی هوشیار): آب بسیار که محوطه وسیعی را فرا گیرد و به اقیانوس راه دارد، بحر
دریا (فرهنگ پهلوی): از نام های برگزیده
دریا (فارسی به ایتالیایی): mare
دریا (فارسی به آلمانی): Meer (n), See (f)
در جدول یاب علاوه بر جستجوی معانی کلمات و لغات فارسی به فارسی از منابع و مواخذ معتبر و فرهنگ لغات ترجمه فارسی به زبان های زیر و زبان های خارجی به فارسی نیز آمده است کافی است کلمه مورد نظر از یکی از زبان های خارجی زیر را در قسمت جستجو سرچ کنید یا کلمه فارسی را به زبان مورد نظر بیابید.
انگلیسی به فارسی
اصطلاحات انگلیسی به فارسی
مخفف اصطلاحات انگلیسی
ترکی به فارسی عربی به فارسی فارسی به انگلیسی فارسی به عربی
فارسی به ترکی استانبولی
فارسی به ایتالیایی فارسی به آلمانی فنلاندی به فارسی فرانسوی به فارسی آلمانی به فارسی ایتالیایی به فارسی اسپانیایی به فارسی سوئدی به فارسی
«ضرب المثل» در اصطلاح به معنای مثل زدن است. هر زبانی ضرب المثل های خاص خود را دارد. ضرب المثل ها در طول سالیان با زبان مبدا رشد کرده اند و در حافظه ها باقی مانده اند. گاهی یک ضرب المثل می تواند از توضیحات زیاد که شامل به کار بردن لغات و جملات متعددی باشد جلوگیری کند.
تفاوت مابین «ضربالمثل» و «اصطلاحات ضربالمثلی» در شکل، ساختار و عملکرد آنهاست. عده ای «ضرب المثل» را معادل «امثال و حکم» دانسته اند. امثال و حکم جملهای است کامل با ساختمانی استوار بر پایه و اساسی غیرقابل تغییر، مانند:
تب تند زود به عرق میشینه!
هرکه بامش بیش، برفش بیشتر!
خواستن توانستن است!
آدم بیسواد کور است!
سه سکه فروشی!
اصطلاحات ضربالمثلی، برخلاف امثال و حکم، عباراتی مصطلح و عمومی هستند که ابتدا باید در جملهای جایگزین شوند تا عبارتی کامل حاصل آید. این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند:
پا توی کفش کسی کردن
دُم خود را روی کول گذاشتن
بی گُدار به آب زدن
گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
کلاه خود را قاضی کردن
کلاه خود را سفت چسبیدن
این اصطلاحات ضربالمثلی، بدون قرار گرفتن در یک جمله کامل، فاقد خصلتهای ضربالمثل خواهد بود؛ لذا تفهیم عبارات اصطلاحیِ یادشده با اضافات مقدور است، مانند:
پایت را تو کفش بزرگتر از خودت نکن!
از ترس، دُمش را روی کولش گذاشت و دررفت!
بی گُدار به آب نزن که پشیمان میشوی!
تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش، …!
تو اول برادریت رو ثابت کن
بنابراین، عبارات ضربالمثلی را میتوان به عنوان مواد اولیه (خام) یک اصطلاح ضربالمثلی تعریف نمود: اصطلاحات ضربالمثلی، عباراتی هستند که معنا و مفهوم آنها با معنی هریک از کلماتِ تشکیل دهنده آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند:
گربه در انبان فروختن
گربه را در (دَمِ) حجله کشتن
دل دادن و قلوه گرفتن
هر ضرب المثل شامل تفسیرها و معانی خاصی است که در بسیاری مواقع با معانی اصلی کلمات و عبارات به کاربرده شده در آن تفاوت ماهوی زیادی دارند. در بانک اطلاعاتی ضرب المثل های سایت «جدول یاب» این معانی و تفسیرها به صورت کامل وجود دارد.
کافیست ضرب المثل را در کادر جستجو تایپ کنید تا معنی و تفسیر آن رویت شود.
امروزه هرچند با پیشرفت تکنولوژی و علم برای بیماری هایی که در گذشته باعث مرگ انسان ها می شد درمان قطعی پیدا شده است و امراض مهلک بسیار ساده شده اند، اما این به معنای پیشگیری از بیماری و بی توجهی به مباحث مربوط به سلامت نیست.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟